کد قالب کانون گلچین اشعار مولوی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 492
بازدید دیروز : 176
بازدید هفته : 492
بازدید ماه : 720
بازدید کل : 153376
تعداد مطالب : 2271
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 مرداد 1402

خوشنویسی اشعار عاشقانه مولانا

گلچین اشعار مولوی

دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من
خواب شبم ربوده‌ای مونس من تو بوده‌ای
درد توام نموده‌ای غیر تو نیست سود من
جان من و جهان من زهره آسمان من
آتش تو نشان من در دل همچو عود من
جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم
هیچ نبود در بین گفت من و شنود من

*************************

گفتی که مستت میکنم
پر زانچه هــستت میکنم

گـــفتم چـــگونه از کجا؟
گفتی که تا گـفتی خودآ

گفتی که درمــانت دهم
بر هـــــجر پـایـانت دهم

گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این

 مولانا

ای در دل من میل و تمنا همه تو
و ندر سـر من مایه سودا همه تو

هرچنـــــد به روزگار در می‌نگرم
امروز هـمه تویی و فردا همه تو

········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

کفرش همه ی ایمان شد تا باد چنین بادا

ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد

باز ان سلیمان شد تا باد چنین بادا

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی

غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا

هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی

نک سرده ی مهمان شد تا باد چنین بادا

زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه

هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا

زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش

عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا

شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد

خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا

هرگز دل عشاق به فرمان کسی نیست

········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········

عشقت صنما چه دلبری ها کردی
در کشتن بنده ساحری ها کردی

بخشی همه عشقت به سمرقند دلم
آگاه نه ایی چه کافری ها کردی

نستعلیق اشعار عاشقانه مولانا

شعر زیبا از مولانا

زاهد بودم ترانه گـــویم کــــردی

سر حلقه ی بزم و باده جویم کردی

سجاده نشیـــن باوقـاری بــــودم

بازیچه ی کودکان کویم کـــردی

***********************

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی

سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

نور تویی سور تویی دولت منصور تویی

مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی

قند تویی سم تویی بیش میازار مرا

حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی

روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا

روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی

آب تویی کوزه تویی آب ده اینبار مرا

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی

پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی

راه شدی تا نبدی این همه ی گفتار مرا

········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········

درمن بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود، صد جان منی

عکس پروفایل شعر مولوی

شعر عاشقانه از مولانا

ای در دل من، میل و تمنا، همه ی تو!
وندر سر من، مایه سودا، همه ی تو!

هر چند به روزگار در می‌نگرم
امروز همه ی تویی و فردا همه ی تو

········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: احساسی
برچسب‌ها: اشعار